bayandour
sarigalin
اجتماعی - خبری - فنی - شهر سازی

حق تقدم با عابر پیاده است ؟!!!

ایا حق تقدم با عابر پیاده  است ؟!!!

تعرض به حقوق مردم و عدم توجه به امنیت روانی و مقررات در پوست و استخوان افراد جامعه ما  ریشه دوانده و بعضی کارهای غیر قانونی و ناهنجار به کاری پسندیده و مورد قبول عرف تبدیل شده است که ظاهرا هیچ کس را یارای مقابله با ان نیست. و اگر امروز حساسیت نشان بدهیم  اصلاح انها شاید سالهای زیادی طول بکشد . متاسفانه در این خصوص شاهد نوعي وارفتگي و كاهش حساسيتهاي اجتماعي نسبت به ناهنجاريهاي رفتاري و اخلاقي هستيم. بي توجهي به اين پديده بتدريج بشكل رفتار اجتماعي نهادينه مي شود.

زدن بوق ممتد برای راننده جلویی که چند ثانیه حواس پرتی دارد ( حتی اگر جلوی بیمارستان باشیم ) لایی کشیدن در اتوبانها و خیابانها و حتی ویراژ در کوچه های داخل شهر و فضای خالی پارکها  پارکینگ دوبله دراکثر خیابانها بخصوص در  خیابان هفده شهریور  جدید و قدیم ( محل مراجعه اکثر بیماران تبریزی و شهرستانی )و گذاشتن سطل اشغال جلوی مغازه  و اشغال نود درصدی پیاده روها  توشط کسبه و ایجاد مانع در کنار دیوار ساختمان شخصی برای جلوگیری از پارک کردن خودروهای ناشناس وحرکت در خلاف جهت  لاین سوم خیابانها بخصوص در خیابان باند سوم  منتهی به ایل گلی  در محل نزدیک به میدان ایل گلی و باند سوم دروازه تهران و باند سوم بلوار فرودگاه  و دور زدن از محل عبور عابر پیاده  خط ویژه خیابان راه اهن و حرکت در خط ویژه  اتوبوسرانی   و اشغال ابتدای چهارراهها توسط تاکسیها حتی در حضور ماموران  خدوم و زحمت کش راهنمایی و رانندگی و بالا رفتن از نرده های وسط خیابان در بلوار دانشگاه و راه اهن (و کشته شدن در این باند )و بازار و افزایش سرعت در موقع دیدن عبور یک عابر پیاده  از خیابان جزو اعمالی است که ما هر روز انجام میدهیم  بدون انکه لحظه ای به نتیجه عمل خود فکری کرده باشیم و یادچار عذاب وجدان شده باشیم   راستی چرا ؟!!!

همه مي‌بينند و می دانند  که  اداره راهنمايي و رانندگي، داشتن كلاه ايمني براي موتورسواران و يا حركت بين خطوط را الزامي اعلام کرده است  ولي بیشترمان  آن را رعايت نمي‌كنیم زیرا رطب خورده نمی تواند منع رطب کند اکثر سربازان این نیرو بدن تجهیزان ایمنی در خیابنها حرکت میکنند و مردم به چشم خود می بینند که قوانین و مقررات فقط برای تصویب کردن امده اند و قرار نیست این قوانین اجرا بشوند  . راننده اتوبوسي كه در هر سفر مسئول جان دهها انسان است  ميليون ها تومان تخلف مرتكب مي‌شود ولي او بيشتر يک رکوردار معرفی  مي‌شود تا یک خلافکار  و تهدید کننده امنیت جانی مردم ؛ راننده کامیونی که 5/12میلیون تومان جریمه دارد و بیشتر جرایمش سبقت ممنوع سرعت بیش از حد بوده افتخار اعلام در تلویزیون را پیدا می کند( اخبار 20:30مورخه 25/6/87 شبکه دو سیما) بدون انکه نامش فاش شود و یا کیفرش مشخص شود  حداقل کیفر این راننده می بایست باطل کردن گواهینامه برای همیشه  اعلام میشد تا دیگر کسی جرات پیدا نکند که امنیت مردم را در جاده ها به خطر بیندازد  یا ان یکی راننده در نيمه شب صداي گوشخراش ضبط خود را تا آخر بلند مي‌کند و گوشش به هیچ حرفی شنوا نیست چون  گويي همه اين رفتارها از سوي متوليان و  افراد تک تک جامعه پذيرفته شده است و قابل پيگيري نيست. رانندگان خطا کار بدانند وقتی رعایت حق تقدم را نمیکنند و رانندگان دارای حق تقدم به دلیل ترس و احتیاط مجبور به ترمز زدن می شوند. آن ترمزی که به اجبار استفاده می کنند دارای هزینه ای است که عامل آن راننده ی خطا کار است این خطا می تواند ناشی ازعملکرد عابرین پیاده با عبور از چراغ قرمز ایجاد شود.

پس می بینیم که در هر روز چقدر بی قانونی می کنیم  و یا حق دیگران را پایمال می کنیم اما خود متوجه این امر نیستیم. اگر چه ممکن است فرد خطا کار از چشم پلیس دور می ماند و ما به امید روزی که این خطاکار نزد  خداوند کیفر ببیند منتظر بمانیم . غافل از اینکه ما مقررات داریم و بایستی فرد خطاکار طبق همین مقررات و در این دنیا و در این شهر به مجزات برسد .

در زمينه رعایت حقوق عمومي مردم  از این دست وضعيت آنقدر اسفناک است که بيانش دل هر انسان ازاده ای را به درد می اورد  . عدم توجه به  شایسته سالاری در انتخاب و انتصاب مدیران در جامعه ما باعث شده است که کسي مسئوليت اعمالش را بر عهده نمي گيرد. اگر کسي بر مسندي نشست يا در یک اداره مدير شد، اگر با عملکرد ناصحيحش ميلياردها تومان هم به مردم و بيت المال ضربه بزند و خسارات مالي و رواني هنگفتي بر مردم وارد کند، اگر بر مسندي مهمتر و بالاتر ننشيند حداکثر  برکنار مي شود و هيچگاه تصور اينکه براي اعمالش پاسخگو باشد و مجازات شود و حقوق مردم به نوعي پرداخته شود در او وجود ندارد. زیرا این مدیر در هیج جا اموزش لازم را ندیده که منافع مردم در دراز مدت برمنافع شخصی مدیر حق تقدم دارد .

یکی از دلایل موفقیت غربیها در حل بسیاری از معضلات اجتماعی خاص جامعه خود، عمل به مسئله ای تحت عنوان "خود انتقادی است. بدین معنی که هم مردم و هم مسئولین آنها به محض ارتکاب کوچکترین خطا یا اشتباهی به آن اعتراف کرده و مسئولیت خود را در آن می پذیرند و از دیگران عذر خواهی کرده و یا حتی از مقام خود استعفا می دهند. آنها در جلسات علنی به خود انتقادی می پردازند و این کار را در راستای تقویت نظام و جامعه می دانند نه تضعیف آنها. و به همین جهت خیلی زود متوجه اشتباهات خود شده و آنها را رفع می کنند. این در حالی است که ما نه تنها به اصل خود انتقادی اعتقادی نداریم بلکه انتقادات دیگران را نیز نمی پذیریم و لذا متوجه عیوب و خطاهای خود نمی شویم و آنها را رفع هم نمی کنیم.

بدتر از همه اینها اینکه مقامات ومسئولین جامعه هم به دلایلی که مجال ذکر آنها نیست، به تعریف و تمجید بیش از حد از مردم تبریز می پردازند و هیچگاه بیماریهای اجتماعی مردم را به آنها گوشزد نمی کنند. هر شهرداری می اید مارا اولین ها می داند هر استانداری می اید مارا فرهنگی و غیور می نامد متاسفانه ما در جامعه  با پدیده جدیدی بنام "تملق مدیران شهری  نسبت به مردم تبریز " مواجهیم که باعث شده هیچگاه اساسا متوجه معضلات و بیماریهای اجتماعی خود نشویم و همیشه بیمار بمانیم . باید طبیبان اجتماعی دردآشنا تلخی بیماربودنمان را به ما بچشانند که در درجه اول بدانیم که رفتارهای اجتماعی بیمارگونه داریم تا در مرحله بعد سراغ درمان آنها برویم.

 

چرا فکر می کنیم که همیشه حق تقدم با ماست ؟

واقعیت تلخ این است که ما هرکدام خودرا برتر از دیگران می پنداریم از این بدتر اینکه خود را از همه عالم و آدم بالاتر هم می دانیم و قربان صدقه همدیگر هم میرویم. و در سخنرانی وزیر شعار هستیم و هیچ جا  کم نمی اوریم ولی وقتی که زمان عمل فرا می رسد برای  کار غلطمان هزاران دلیل و توجیه می اوریم و خودمان را تبریه می کنیم   ودر اکثر جلسات و بحث ها نظرمان این نیست که چیزی یاد بگیریم بلکه می خواهیم به همه بفهمانیم که ما راست می گوییم  و شاخ ودم طرف مقابل را  بشکنیم .هرچند که به همان حرف خود عمل نمی کنیم  .

ما همه از نبود نظم و انضباط ترافیکی در تبریز می نالیم اما هنگام عروسی اشنایان یا فامیل فکر میکنیم که دریک روستای دور افتاده هستیم و خیابانها برای ما قروق شده اند و ما می توانیم هر طور که دلمان خواست ماشین سواری ( شما بخوانید اسب سواری )بکنیم . برای ما بوق زدن امبولانسی که می خواهد جان یک مریض را نجات دهد معنا و مفهومی ندارد اصلا  اهمیتی ندارد مهم این است که به ماشین عروسی که ویراژمی دهد  نزدیک شویم و خودی نشان بدهیم . در اکثر فیلم های خانوادگی دوستان و اشنایان سند این حرکات خلاف و ضد مقررات( در واقع شاهکار حرکت اجتماعی ما ایرانیان ) ما ثبت شده و لی انصافا کدامیک از ما جرات داریم پیش مادرزن و فامیل همسر این عمل زشت را تقبیح کنیم . ما به ماشینهای پشت سر خود که شاید کار واجبی داشته باشند اجازه عبور نمی دهیم چه برسد به اینکه حق تقدم عابر پیاده را رعایت کنیم.

ما وقتیکه پشت بوته ها پنهان می شویم تا یک راننده تخلف کند بعدش اورا با جریمه (و یا خدای نکرده جریمه نقدی )نقره داغ میکنیم نباید انتظار داشته باشیم که  نوجوان  همسایه روی خودروی صفر ما و یا دیوار مدرسه دخترمان نشانی ای دی اش  در یاهو را هک نکند و نباید انتظار داشته باشیم که پزشک حاذق مارا به راحتی بدون نوبتهای شش ماهه بپذیرد و مهندس ناظر کارمارا به درستی و بدون چشم داشت اضافی انجام بدهد . وقتی که ما لقمه حرام به زن و بچه خود میخوراینم که این لقمه شاید به بهای جان صدها انسان وبه خطر انداختن امنیت روانی جامعه  بیانجامد انوقت نباید انتظار داشته باشیم که فرزندانمان شهریار و حسابی و طباطبایی بار بیایند .

 

درست است که مسئولان شهر تبریز چندین  دهه  است دچار نوعی سردر گمی شده اند و یا به عبارتی با اینکه  خودشان دلشان می خواهد و تلاش میکنند  اما نمی توانند کاری مثمر و پایدار و ماندگار برای نسلهای اینده این شهر  انجام بدهند چون ظرفیت فکری اش را ندارند  این نسل از مدیران دیگر تمتم شده اند و حاضر هم نیستند که به جوانان بها بدهند  پروژه های غیر مطلوب مثل کنارگذر شمالی ( اتوبان پاسداران ) و پل کابلی  دروازه تهران تحویل مردم  می دهندفکر می کنند که کار بزرگی انجام داده  اند و در خیابانها و کوچه های کم عرض  مجوز احداث برج و اپارتمان سازی  می دهند بدون انکه در مورد میزان مصرف اب  و تولید فاضلابو توان گازرسانی  و ترافیک و پارکینگ این همه ماشین اهالی این ساختمانهای جدید  و فضای سبز و محل استراحت وارامش شهروندان  فکری کرده باشند .

تازه گی ها هم مد شده  که هرجا که داد مردم از طولانی شدن پروژه ها گوش فلک را پر کرد یک تابلو گران قیمت از جیب همین مردم بزنند که از اینکه این پروزه دیرکرد سه ساله دارد مارا ببخشید به همین راحتی شب را با خیال راحت و وجدان اسوده می خوابند اقای مسئول این چند سال که مردم خاک خورده اند چی میشود بدانید که این عمل شما بدونن پاسخ نخواهد ماند و مردم با رفتار اجتماعی در جای دیگر  تلافی این عمل شما را میدهند شما فکر می کیند که مردم نمی دانند مثلا با ریختن اشغال داخل خیابان و دیرکرد در پرداخت عوارض و ....

جالب اینکه شهری که مسئولینش ادعا دارد که تبریز شهر اولین هاست بهترین دانشگاه و بهترین مهندسان  را دارد (که واقعا همینطور است  )سه دهه است که نتوانسته موضوع ساده ای مثل  بالا و پایین افتادن در پوش ابرو ها و فاضلاب ها  از کف خیابان را در خیابان های شهر حل  و فصل نمایند .هنوز در این شهر ما مشکل جمع اوری اشغال داریم هنوز مشکل تامین اب داریم هنوز مشکل دفع فاضلاب داریم .و هزاران مشکل دیگر .

این مدیران شهری ما  با صرف وقت  گرانبهای خود و گماردن نیرو و نصب تراکت  و انهمه تبلیغات نتوانستند بساط بلال فروشیها را از کنار استخر ایل گلی بر چینند تازه خرابترش هم کردند  از این مدیرا ن چرا باید انتظار داشته باشیم که پیاده رو هارا برای عبور و مرور عصرانه زن و بچه ما پاکسازی بکنند چرا باید انتظار داشته باشیم که چهارراهها و میادین  را از دست این بساطیها  نجات بدهند  چون این مدیران  شهری ما برای این کار اموزش ندیده اند و استراتژی ندارند و اکثر کارهایشان فقط حالت مسکن و تبلیعاتی دارد .

به قول اقای  محمد مطهری:

مروري بر صفحات حوادث نشان مي‌دهد که تا پاي قتل و غارت و تجاوز و سرقت مسلحانه و اسيدپاشي و کلاهبرداري‌هاي ميلياردي در ميان نباشد اساسا در عرف ما حادثه اي رخ نداده وعنوان جرم صدق نمي‌کند. بنابراين در برخورد با يک راننده يا موتورسوار هتاک که مثل نقل و نبات بر اثر اشتباه يک عابر يا راننده، در حضور ديگران رکيک ترين کلمات را نثار او مي‌کند و يا به بانويي حتي در حضور شوهر وي متلک گفته و يا تنه مي‌زند، دو راه بيشتر وجود ندارد: يا بايد سکوت کرد تا وقتي آن فرد هتاک دهانش را ببندد و يا شخصا بايد عکس العمل نشان داد و البته در اين صورت بايد تمام تبعات غيرقابل پيش بيني از جمله زخم چاقو – که متأسفانه حمل آن براي جوانان در ايران بر خلاف بسياري کشورها ممنوع نيست ـ و يا حتي مرگ احتمالي را به جان خريد. (نمونه‌هايي از قتل‌هايي که با يک متلک يا مزاحمت تلفني آغاز شده و يا بر سر رعايت نکردن نوبت در نانوايي يا بنزين رخ داده مي‌توان سراغ داد (قدس، 18 ارديبهشت 84 ؛ اعتماد، 2 اسفند 86). بديهي است موتورسوار يا راننده هتاک از يادداشت شدن شماره موتور يا اتومبيلش هيچ باکي ندارد زيرا قانوني وجود ندارد تا کسي به خاطر شنيدن ناسزا يا متلک بدان متوسل شود.

البته همين راننده اگر به عربستان برود اساسا فکر تعرض هم به ذهنش خطور نمي‌کند. آيا در عربستان قدم به قدم مأمور ايستاده است؟ هر ساله دهها زندان ساخته مي‌شود؟ هر روز صدها دست قطع مي‌شود و صدها نفر اعدام مي‌شوند؟ البته چنين نيست. رمز موفقيت آنها با همه اشکالاتي که ممکن است داشته باشند اين است كه به گونه‌اي عمل كرده‌اند كه هر متخلفي، هم در تخلفات کوچک و هم در تخلفات بزرگ، قبل از انجام جرم يا تخلف چندين بار به عاقبت امر مي‌انديشد. .

..... علت اصلي اين نظم و انضباط اين است که متوليان برقراري نظم در آن کشورقبلاً به رانندگان فهمانده‌اند كه در عين احترام كامل به آنها، آنجا كه سخن از جان و آسايش مردم است هيچ تخلف کوچکي وجود ندارد و هيچ اغماضي هم در کار نيست. اين رانندگان لايي نمي‌کشند زيرا مي‌دانند در اين صورت سرنوشتي بهتر از سرنوشت دو خودرو بسيار گران قيمت بدون سقفي که در بزرگراه لايي کشيده و با يکديگر کورس گذاشته بودند در انتظارشان نيست. آن دو بدون آنکه با خودرو ديگر يا عابري برخورد کرده باشند صرفا به خاطر کورس گذاشتن در زير يک لودر قرار داده شده و له شدند.

(به نقل از سایت تابناک تاریخ 23 اردیبهشت 87 کد خبر 10602)

علی رغم وجود این ناهنجاری ها در عملکرد مسئولان و اقشاری از مردم و شهروندان  دلیل نمی شود که ما خودمان قاضی بشویم  و بخواهیم که قانون را خودمان اجرا کنیم و عابر پیاده را که به علت نبود پل مخصوص عابر پیاده در فلکه ایل گلی  و کمربندی ازادی و اتوبان پاسداران  و خیابان  راه اهن و صدها جای دیگر هر روز ناچار است بچه اش را به مدرسه انسوی خیابان ببرد مجازات کنیم و نگذاریم که راحت به انسوی خیابان برود چرا ان مادر و کودک باید همیشه دچار نوعی ترس و استرس باشد( چون هنوز از اقوام شهردار به حمد خدا  در این نقطه نمرده اند  وکسانی که طی سالیان گذشته مرده اند  از اشنایان مسئولان شهری نبوده اند و مردم عادی و سربزیر بوده اند ) ما  قطعا می دانیم که با این کارمان امنیت روانی ان مادر و کودک را به خطر می اندازیم .

ولی  غافل هستیم که همین کودک روزی در این استان استاندار و فرماندار و مسئول و شهردار و ... خواهد شد و انوقت همین اداهارا به نوعی سر مردم که شاید ما باشیم  خواهد اورد .

ما وقتی که در کنار کودک خود به کسی بدون دلیل  ناسزا می گوییم و یا قانون  و نوبت در خرید را رعایت نمی کنیم  و یا به راحتی اشغال را از ماشین به بیرون پرت می کنیم  ویا جلوی مغازه  را ملک شخصی خود می پنداریم به ارباب رجوع به چشم یک نوکر و مظلوم و بی زبان نگاه می کنیم و یا به راحتی پشت موبایل دروغ می گوییم  ویا پول مردم را می گیریم و خودرو معیوب و ناقص تحولیش می دهیم انهم با تاخیرات غیر موجه و سرکاری  نا خود اکاه کسانی را به جامعه اینده تحویل میدهیم که حقوق دیگران از جمله خود مارا پایمال خواهند کرد و حتی امکان دارد حق فرزندی را نیزرعایت نکنند  . وقتی که ما در ثبت نام مدرسه یا دانشگاه و اخذ مجوز از شهرداری اولین فکر و ذکرمان این است که دنبال یک نفر اشنا میگردیم ایا نباید طرف دعوای ما دنبال یک اشنای بزرگ باشد و بخواهد که با فامیل بازی  حق مارا پایمال کند و انوقت فریاد می زنیم که در این کشور فریادرسی نیست خدایا حق تقدم با عابر پیاده است یا گاری .

جالب است که ناله فغان برمی اوریم که عزت نفس و احترام به بزرگتر و عواطف انسانی را کشته اند ای مسلمانان کمک کنید مسلمانی رفت اگر کمی انصاف داشته باشیم قبول میکنیم که بسیاری از از این بلاهارا ما خودمان تولید کرده ایم و یا پدرانمان انرا بوجود اورده اند و ما اکنون مزه انرا می چشیم همانطور که تاوان  بسیاری از اعمال خلاف ما را نوه های ما   پرداخت خواهند کرد چون ما خودمان به دست خود این بلا را سر خود اورده ایم بایستی بدون سروصدا و شبانه غزل خداحافظی را بخوانیم وفاتحه ......

مثل ما همانند کسانی است که داخل یک کشتی نشسته اند و هرکدام دانسته یا ندانسته با غرض  ویا بدون غرض در حال سوراخ کردن  این کشتی با انواع امکانات در دسترس ودر حد توانایی خود هستند  غافل از اینکه اگر این کشتی غرق شود همه نابود خواهند شد .و خشک وتر باهم خواهد سوخت. همان اتفاقی که الان در تبریز افتاده است و همه به اتش ندانم کاری های مسئولان و شهروندان حال وگذشته و جاری و ماضی شهر تبریز داریم می سوزیم ومیسازیم . البته شهرسازی و اجرای پروژه ها و وضعییت نامطلوب ترافیک و معماری تبریز  و بی توجهی به اثار و بناهای تاریخی تبریز   چیزی نیست که به این راحتی  از کنارش گذشت و من انرا در فرصت های  اینده  اگر عمری باشد به صورت  دقیق و کامل بیان خواهم کرد.

اما چند پیشنهاد :

به همان اندازه که احساس تعرض به حقوق دیگران بدون احساس گناه و فارغ از هرگونه پیگیری و بدون ترس از مجازات  دارای ریشه و عمق تاریخی است حل آن نیز نیاز به تلاش و پیگیری در  طول نسلها و سالهای متمادی دارد.ما باید اموزش ببینیم از کودک و بزرگ و پیرمردو پیرزن و نوعروس و نوجوان و جوان  در این نهضت ملی شرکت کنیم منتهی  آموزش های ما در مدرسه برخلاف متد معمول در غرب مبتنی بر مشارکت طلبی و همکاری دانش آموزان نیست. و تلویزیون به عنوان بهترین جایگاه آموزشهای عمومی برنامه ای اصولی برای طرح و آموزش این مسایل ندارد. هر چند نیاز به آنها در بعضی حوزه ها مثل رفتارهای شهری باعث شده ولو به قیمت هزینه کردن از جیب شهرداری و در چهارچوب تیزرهای تبلیغاتی این آموزشها را جدی بگیرند.
بنابراین آموزش و پرورش و صدا و سیما باید آموزش رفتارهای اجتماعی را به عنوان بخشی مهمی از رسالت خود بشمارند و مهمترین نقش را در این مورد برعهدی بگیرند. مثل کشور ژاپن به کودکان ما بیاموزند که چگونه به پیرمردان و پیرزنان احترام بکنند و مقررات جامعه را رعایت بکنند و راههای عملی انرا اموزش بدهند فقط ذکر فواید اثری ندارد .

 امام خدا بیامرز میگفت "صدا و سیما باید مثل یک دانشگاه عمل کند." چون اهمیت صحبت کردن آنی یک وسیله بنام جعبه جادو را با یک ملت درک کرده بود. ولی ما سالیان سال است که شاهدیم صدا و سیما مثل یک آشپزخانه آنهم از نوع بین راهی عمل میکند. بعد از سیستم صحیح آموزش و پرورش برای هدایت نسل آینده، هیچ وسیله ای برای آموزش عمومی یک ملت گرفتار و اصلاح ناهنجاریها در کوتاه مدت، موثرتر از تلویزیون نیست

2-پیشنهاد می کنم  ایجاد فضای محدود برای طرح ترافیک جدید تبریز در وسط خیابانهای تبریز  با اتوبوس رایگان  که تقریبا مشابه احداث  قفس  داخل شهر می ماند و ظاهرا تاحالا هشت نفر جان  خود را در این مسیر از دست داده اند برچید ه شود (فردی  که در حال پرش از روی این نرده ها بود  تا به انطرف خیابان راه اهن نزدیک چهارراه خطیب  برود در دم با برخورد یک ماشین فوت کردند  قطعا این حادثه اول و اخرش نخواهد بود )  و به جای ان از طرح اتوبوسهای برقی یا ترن هوایی  مدرن و پیشرفته مثل تمام ممالک پیشرفته استفاده شود تا  هم فضای سبز از بین نرود  و هم از فضای بالای خیابا نها  استفاده مفید به عمل اید . چرا ما نمی توانیم دورتر از دماغمان را ببینیم .ایا ملت ما حق  استفاده از تکنولوژی روز جهان را ندارد . استفاده از ترن با سرعت بیش از 300 کیلومتر حق طبیعی ماست .چقدر باید منتظر بمانیم تا کسی در تهران به این فکر بیفتد بعدش تانکورایش را ما به تبریز بیاوریم.

مگر ما در عهد بوق هستیم که داخل خیابانها حصار درست می کنیم ببینید چقدر عقب مانده و غیر فنی  هستیم کاری که در تهران در بیست سال پیش اجرا شده از همان کار غلط  یک کپی  کج و غلط تهیه می کنیم به خورد مردم می دهیم. عزیزان من توجه ندارند که خیابانهای تهران عریض و بزرگ است در حالی که خیابان امام تبریز  از 50 سال پیش تا حالا فرقی نکرده است و خودتان ترافیک موجود را ببینید و به طرحتان افتخار کنید .

3. ایجاد امنیت روانی در جامعه کاری است که باید توسط دستگاه قضایی و پلیس و با همکاری صدا و سیما به صورت مشترک و توسط افراد متخصص انجام گیرد و در اجرای آن هیچ گونه تخفیفی به هیچ کس داده نشود و طوری اجرا شود که همه مردم جامعه برخورد با مجرم و متخلف را عینا ببینند. متاسفانه در کشور ما یا قوانین وضع شده دارای ضعف هستند و یا اینکه در مرحله اجرا به درستی اجرا نمی شوند.

این نوع رفتار که هر کسی تنها به کسانی که میشناسد احترام میگذارد، مختص زندگی روستایی است که در آن تمام  اهالی روستا همدیگر  را میشناسند و به هم احترام می گذارند. تمدن چند هزار ساله ما نیز به همین شکل سپری شده ایل و ایلاتی زندگی کردن بد نیست اما زندگی در شهر علم و اگاهی  به روشهای نوین و خلق مقررات زیادی برای مراعات حقوق دیگران  دارد . وبه همین دلیل وقتی افراد یک روستا یا شهر کوچک   دور هم جمع می شوند تا در شهرهای بزرگی مثل تهران و تبریز  زندگی کنند، بدلیل عدم آموزش شهرنشینی، نمی دانند که حالا باید با افرادی که نمیشناسند چطور رفتار کنند؟

 

4-در ساخت واجرای پل های عابر پیاده از تکنولوزی روز و پله برقی استفاده گردد و این پله ها همیشه کار بکنند نه اینکه یک طرفش ثابت بماند و یک طرفش کاربکند مثل پله برقی پل عابر بازار که اکثرا یک طرفه کار میکند .استفاده از امکانات شهری حق مسلم تمام شهروندان تبریزی است .

5- پارک بزرگ ایل گلی نه تنها متعلق به کل آذربایجان بلکه با توجه به پیشینه تاریخی متعلق به تمام ایرانیان است پس در حفظ و پایداری ان بکوشیم و مسئولان  دست از کج سلیقه گی و رفتار های غیر مسئولانه  با پارک بزرگ ایل گلی ( شاهگلی ) بردارند  و از ساخت و سازهای بی مورد و نصب ابزار الات پول جمع کنی با صداهای ناهنجار  جلو گیری به عمل بیاورند  .اینجا علاوه بر اینکه به محل جذب گردشگر از تمام نقاط ایران تبدیل شده یک زمانی  مکانی دنج برای استراحت و ارامش و ورزش و نرمش بازنشسته گان بود(که یک عمری را در این مملکت خاک خورده اند و خدمت کرده اند) ارامش و اسایش این پارک را با میمون بازی و سر و صدای ناهنجار تبلیغات دختر مار کش و مارگیر هندوستانی  به خطر نیندازیم . ایا اگر خانه شهردار محترم در همین روستای ایل گلی  و یا نزدیک باغلار باغی  ( اسم بدون مسمای باغ بدون یک درخت اسم کچل را میگذارند زلیخا)و کوی فروس و یاغچیان بود واقعا اجازه میدادند با این بلند گو های گوش کر کن به تبلیغ های غیر فرهنگی با این صداهای نتراشیده و نخراشیده بپردازند مگر شهرداری علاوه بر فروش زمین هوا و فضای پارک را نیز فروخته اند . اخر انصاف هم نصف دین است .

6- از مردم فهیم  و بزرگوار وشهیدپرور و غیور تبریز نیز در خواست میکنم علی رغم تمام این مشکلات بیایید از امروز با استعانت از خدواند مهربان مهربان مهربانان چشمها را بشوریم و با یک نگرش جدید به شهر و جامعه نگاه کنیم با استفاده از فضای معنوی موجود به علت حلول ماه مبارک رمضان( که بر تمامی شما حلول این ماه مبارک باشد)  دلها را از کینه پاک کنیم و به همه شهروندان با دید یک دوست  و همانند  یک اشنا نگاه کنیم و کار شان را راه بندازیم و با  همه افراد جامعه طوری رفتار کنیم  که دوست داریم با ما رفتار شود.  

6- برای حسن ختام جا دارد باز هم از نظرات اقای محمد مطهری استفاده کنیم : اساسا نگاه اسلام به گناه، الهام بخش نحوه صحيح مقابله با تخلفات است. خداوند در قرآن در مورد برخي گناهان مانند خوردن مال يتيم، به جاي فرمان به انجام ندادن به نزديک نشدن (لا تقربوا مال اليتيم الا بالتي هي احسن ـ انعام/ 152) فرمان مي‌دهد. اسلام نمي‌خواهد کسي حتي به خوردن مال يتيم فکر کند، چه رسد به اينکه چنين عملي را مرتکب شود. اتفاقا هشدارهاي قرآن در مورد مال يتيم از جمله آيه دهم سوره مبارکه نساء، مسلمانان را چنان محتاط کرد که به افراط افتاده و از ترس خوردن مال يتيم براي آنان سفره جداگانه مي‌گستردند که بعدآ از اين افراط منع شدند. نيز آنچه در اسلام شديدترين گناه معرفي شده است کاملا قابل توجه است. شديدترين گناه نه قتل است و نه غيبت و نه زنا، بلکه به فرموده امير المؤمنين (ع) گناهي است که صاحب آن، آن را کوچک بشمارد (کلمات قصار/477).

کاش مشکل درباره آستانه تخلف، تنها اين بود که ازتعليمات اسلامي دور افتاده‌ايم. متأسفانه دراين مورد هم، فرمايش ديگر اميرالمؤمنين(ع) در لحظات آخر عمر محقق شده است آنگاه كه فرمود: مبادا غيرمسلمانان در عمل به قرآن از شما پيش بيفتند (نهج البلاغه، نامه 47). چندي پيش يک مآمور پليس در يک کشور غربي معرفي و محاکمه شد. پس از مراقبتهاي نامحسوس معلوم شده بود که اين شخص در ساعات غير کاري که لباس فرم به تن نداشته، چند بار بي جهت از دختران نوجوان ادرس پرسيده و صورت خود را بيش از اندازه‌اي که در هنگام پرسيدن آدرس معمول است به صورت آنان نزديک کرده است، بدون آنکه تماسي حاصل شود. (تورنتو استار، 2 نوامبر 2006).

7- بیاید قبول کنیم که طبق مقررات جاری حق تقدم با عابر پیاده می باش



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, توسط reza |

به سايت ما نمره بدهيد

انتخاب كنيد